درباره وبلاگ


سلام دوست عزیزم، از اینکه به angelicallover قدم گذاشتی و باعث خوشحالی من شدی ممنونم. امیدوارم لحظات خوبی رو توی angelicallover سپری کنی. در ضمن، اگه درباره بیوگرافی من کنجکاوی، به پروفایلم سر بزنيد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 166
بازدید ماه : 321
بازدید کل : 97516
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

فال انبیاء
فال انبیاء

فرشته ی عاشق




یادته یه روز بهم گفتی: هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده، گفتم: اگه بارون نبود چی ؟ گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمونم گریش میگیره، گفتم: یه خواهش دارم، وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار، گفتی: چشم، حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمیباره، تو هم اون دور دورا ایستادی و بهم میخندی



جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, :: 15:46 ::  نويسنده : کامران

عشق محكوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود، یعنی فراموشی، قلب تقاضای عفو عشق را داشت، ولی همه اعضا با او مخالف بودند!!! قلب شروع كرد به طرفداری از عشق، آهای چشم مگه تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی؟ ای گوش مگه تو نبودی كه در آرزوی شنیدن صداش بودی؟ و شما پاها كه همیشه آماده رفتن به سویش بودید، حالا چرا اینچنین با او مخالفید؟



جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, :: 15:44 ::  نويسنده : کامران

باید بفهمی وقتی دلت می گیره ... تنهایی

باید عادت کنی که با کسی درددل نکنی !!

باید درک کنی که هر کس مشکلات خودشو داره !!

باید بفهمی وقتی ناراحتی ... دلتنگی ... یا بی حوصله ای ...

هیچ کس حوصله ی تو رو نداره !!

دیگه باید فهمیده باشی همه رفیق وقتای خوشی اند !!

همه خودشون اینقدر دردسر دارن که حوصله ی تو رو ندارن !!

همه اینقدر کار دارن که وقت ندارن واسه تو وقت بذارن !

که به حرفات گوش بدن یا وقتایی که تنهایی کنارت باشن !!

ولی تو نباید اینجوری باشی !!

تو باید رفیق غم و کم همه باشی !!

تو باید سنگ صبور باشی !!

تو باید سنگ باشی !!

دردای تو پیش دردای اونا هیچی نیست !!

تو اصلا سختی نکشیدی ...

تو اصلا تنها نموندی ...

تو هیچ وقت غصه دار و گریه دار نیستی !

نباید باشی!!!!



دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 11:49 ::  نويسنده : کامران

خوب به چشمانش نگاه كنيد......
از نزديك دستانش را بگيريد......
آنقدر نزديكش باشيد كه گرماي نفسهايش را حس كنيد.........
خوب عطرش را بو بكشيد.........
موقع بوسيدنش....از ته دل ببوسيدش.......
از ته دل ببوييدش......
از ته دل صدايش كنيد........
از تمام لحظات با هم بودن نهايت استفاده را بكنيد....


چون :

روزي مي رود و حسرت همه اينهايي كه گفتم در دلتان مي ماند........



دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 11:23 ::  نويسنده : کامران

قصه از اونجا شروع شد كه هردوشون خيلي اعصباني بودن....

دختر بر گشت به پسر گفت:

اگه واقعا منو دوست داري بايد رگتو بزني...

پسرك با بغضي كه تو گلوش بود دختر را نگاه كرد و برگشت...

پسرك رگشو براي اثبات عشقش زد....

درحالي ك پسرك داشت تو بغل دختر جون ميداد....

دختر آروم زير لب گفت اگه دوسم داشتي هيچ وقت تنهام نميذاشتي.....

كامران



جمعه 24 خرداد 1392برچسب:, :: 17:11 ::  نويسنده : کامران